نوزادان طراحی شده ( مقاله مجله گاردین )

بعد از گذشت حدود 40 سال از اولین نوزاد حاصل از لقاح آزمایشگاهی، تا چه حد به ویرایش تمام عیوب ژنتیکی خود نزدیک شده ایم؟ و آیا اصلا باید چنین تلاشی را انجام دهیم؟ براحتی در یک کلینیک باروری نشسته اید، در حالی که آهنگ ملایمی از ویوالدی در پس زمینه به گوش می رسد. برای شما و همسرتان یک قهوه و یک پوشه می آورند. درون پوشه یک منویی از جنین ها وجود دارد.

هر جنین یک توضیح کوتاهی در کنار خود دارد، چیزی شبیه به این:
جنین شماره 78- مذکر
-  هیچ بیماری دارای شروع زودرسی ندارد، اما برای فنیل کتونوریا (یک نقص متابولیکی که باعث ناهنجاری های ذهنی و رفتاری می شود) ناقل است. ناقل ها فقط یک کپی از ژن را  دارند پس خودشان دچار آن بیماری نمی شوند.
-  ریسک دیابت نوع 2 و سرطان کولون بالاتر از میانگین
-  ریسک آسم و اوتیسم کمتر از میانگین
-  چشمان تیره، موی قهوه ای روشن و تاسی مردانه
-  شانس 40 درصد برای قبولی در کنکورها
200 عدد از ااین جنین ها برای انتخاب وجود دارد و تمام آنها توسط روش IVF و از تخمک و اسپرم شما و همسرتان تهیه شده اند. حالا انتخاب با شماست. کدام را می پسندید؟ آیا می توانیم برای " نوزادان طراحی  شده" آینده ای را متصور باشیم؟ راه درازی است، از زمانی که برای اولین بار، لقاح و حتی بارداری مصنوعی به صورت علمی امکانپذیر شد، تا زمانی که تصویر معجزه گونه ی بالا به حقیقت بپیوندد. پیش گویی های دو زیست شناس به نام های هالدان و جولیان هاکسلی، در مورد تکنولوژی باروری، الهام بخش نوشته شدن رمانی طنزآمیز به دست برادر هاکسلی شد.
آن کتاب با نام دنیای جدید شجاع، در سال 1932 منتشر شد. داستان در سال 2540 می گذرد و جامعه ای را شرح می دهد که جمعیت آن درون خمره های بزرگی در یک مرکز جوجه کشی مرکزی و عمومی رشد می کنند، به 5 ردیف مختلف از میزان هوش طبقه بندی می شوند که به وسیله ی تیمارهای شیمیایی روی جنین ها اعمال می شود. هیچ پدر و مادری وجود ندارد و خانواده امری زشت در نظر گرفته می شود. در عوض، جنین ها و نوزادان توسط کارگرانی سرتا پا سفیدپوش پرستاری می شوند. دست های آنان با یک لاتکس رنگ پریده پوشیده شده بود، زیر نورهای پوشیده شده با روکش سفید.
جهان جدید شجاع، مرجع غیر قبال انکار تمام رسانه هایی شده است که در مورد پیشرفت های جدید در تکنولوژی های باروری بحث می کنند. از مقاله ی نیوزویک در 1978 در مورد تولد اولین جنین آزمایشگاهی گرفته تا مقاله ی نیویورک تایمز در 2014 در مورد جهان جدید شجاع IVF سه والدی، یک مفهوم برداشت می شود و آن این است که ما همچنان در مسیری گام بر می داریم که به دستگاه های جوجه کشی هاکسلی ختم می شود، با همان قفسه های پر از نوزادان سفارشی در لوله های آزمایش شماره دار!
شبح یک ناکجاآباد خشن، مستبد و بی احساس همیشه بر سر مباحث حول انتخاب و کنترل باروری سایه افکنده است. رمان نویس معروف، کازو ایشیگورو، در سال 2005 رمانی با نام "هرگز مگذار بروم" نوشت که در آن کودکانی را توصیف می کند که با هدف اهدای عضو تولید و نگهداری می شوند. وی بعد از اینکه شنید بشر در ماه های اخیر به یک ابزار ویرایش ژنی دست یافته است هشدار داد که ما در حال نزدیک شدن به نقطه ای هستیم که بتوانیم افرادی را خلق کنیم که از دیگران برتر هستند.
اما چشم انداز داستان جنین های IVF که در اول بحث گفته شد، این تصویر را به گونه ی دیگری رنگ آمیزی می کند. اگر چنین داستانی به حقیقت بپیوندد هدف آن مهندسی جوامع انسانی نخواهد بود، فقط برای جذب مشتریان است. آیا باید اجازه ی چنین کاری را بدهیم؟ حتی اگر چنین اجازه ای بدهیم، آیا لیستی از دهها جنین که تغییرات و تفاوت های بسیار اندکی در آنها اعمال شده باشد، به کار کسی خواهد آمد؟
در دهه های 1970 و 80 سایه ی هیولای وحشتناک فرانکشتاین روی مباحث مربوط به IVF سایه افکنده بود و اصطلاح غلط انداز نوزاد 3 والدی که فقط اشاره ای بود به انتقال میتوکندری ها از یک شخص ثالث، این امر را در اذهان عامه القا کرد که چیزی غیرطبیعی و غیر انسانی در جریان است.
هر پیشرفت جدیدی باز مباحث مربوط به پیش بینی های وحشتناک هاکسلی را بر سر زبان ها می انداخت. پیش بینی شوم ایشیگورو، با کشف روش ویرایش ژن کریسپر در سال 2012 باز هم زنده شد. کریسپر از آنزیم های طبیعی برای هدف گیری و برش ژنها با دقت بسیار بالا استفاده می کند. با تشکر از روش کریسپر که به نظر می رسد احتمالا درخت ژن تراپی (حذف ژنهای جهش یافته که باعث بیماری های نادر و سخت می شود) را به بار نشانده است، البته اگر بتواند بی خطر و امن بودن خود را اثبات کند. آزمایشات بالینی در این زمینه هم در راه هستند.

 

babies designer

✍اما بحث نوزادان تغییر یافته چه می شود؟ ار کریسپر هم اکنون برای دستکاری در جنین هایی که احتمال زنده بودن ندارند در چین استفاده می شود تا ببینند که آیا امکان دارد نتایج دیگری از این روش حاصل شود؟ همچنین در انگلیس خانم کتی نیاکان دانشمند ایرانی بودجه ای را از طرف مرکز جنین شناسی و باروری برای استفاده از کریسپر روی جنین های چند روزه دریافت کرده است تا موارد بیشتری را در مورد این مراحل اولیه ی رشد و نمو که منجر به سقط و مشکلات باروری می شوند، بررسی کند.
اکثر کشورها هنوز در مورد دستکاری ژنتیکی در باروری انسان قانون گذاری نکرده اند و آنهایی هم که کرده اند، تماما حکم بر ممنوعیت آن داده اند. جامعه ی پژوهشی بالینی عمدتا ایده ی استفاده از کریسپر برای باروری انسان را رد کرده اند. کمتر از دو سال پیش تیمی از دانشمندان در نشریه ی نیچر هشدار دادند که دستکاری ژنتیکی سلول های زایا (اسپرم و تخمک) با روشهایی مانند کریسپر حتی اگر در ابتدا بر بهبود سلامت متمرکز باشد، می تواند آغازگر راهی به سمت بهبودهای ژنتیکی غیر پزشکی باشد.
گذشته از این موارد، به نظر می رسد نیاز اندکی برای ویرایش ژن در تولید مثل باشد. این راهی مشکل، گران و نامطمئن برای دستیابی به چیزی است که با روش های دیگر هم به دست خواهد آمد، مثلا می توان فقط جنینی را انتخاب کرد که ژن مورد نظر را داشته باشد یا نداشته باشد. هنری گریلی متخصص اخلاق زیستی از استنفورد می گوید"تقریبا هر نتیجه ای را که بخواهید با ویرایش ژن بدست آورید، با انتخاب جنین هم بدست می آید".
بخاطر ریسک های سلامتی ناشناخته و عدم اعتماد عمومی به ویرایش ژن، رونالد گرین متخصص دیگر اخلاق زیستی می گوید که او آینده ی روشنی برای استفاده ی گسترده از کریسپر در ده دهه ی آینده نمی بیند، حتی برای استفاده در راه جلوگیری از بیماری های ژنتیکی، چه برسد برای طراحان نوزاد! اگرچه بالاخره ویرایش ژن راه خود را باز خواهد کرد و شاید در زمینه های فراتری از درمانهای پزشکی هم توسعه یابد. او می گوید:"این سرنوشت ما و غیر قابل اجتناب است و من عقیده دارم که این مسئله محور اصلی بحث های اجتماعی ما در این قرن و قرن آینده خواهد شد". او هشدار می دهد که این مسئله همراه با اشتباهات فاحش و مشکلات سلامتی خواهد بود که به شکل اثرات جانبی ژنتیکی در کودکان دستکاری شده و جمعیت ها، خود را بروز خواهد داد.
در حال حاضر هر چیزی که بخواهد شبیه افسانه بچه  های طراحی شده باشد از روش انتخاب جنین بدست می آید، نه دستکاری ژنتیکی. در این روش جنین هایی که توسط لقاح خارج رحمی تولید می شوند، از نظر ژنتیکی (قسمتی یا تمامی DNAی آنها برای شناسایی واریانت هایی که حمل می کنند) مور غربالگری قرار می گیرد و والدین قادر خواهند بود جنینی را که برای بارداری می خواهند، خودشان انتخاب کنند. گریلی پیش بینی می کند که روش های جدید هاروست یا تولید تخم انسان، همراه با پیشرفت هایی در تشخیص پیش از لانه گزینی (PGD) برای جنین های حاصل از IVF در بیست سال پیش رو، متقاضیان انتخاب جنین را بیشتر و این عمل را رایج تر خواهد کرد.
تشخیص پیش از لانه گزینی هم اکنون توسط زوجهایی استفاده می شود که می دانند ناقل ژن هایی برای بیماری ارثی خاصی هستند تا بتوانند جنین هایی را که آن ژنهای بخصوص را ندارند، شناسایی کنند. این آزمایش عموما بر روی جنین های سه تا پنج روزه و روی حدود 5% از جنین های IVF ایالات متحده انجام می شود. در بریتانیا این تست تحت لیسانس HFEA انجام می شود که غربالگری برای حدود 250 بیماری از جمله تالاسمی، آلزایمر زودرس و سیستیک فیبروسیس را مجاز شمرده است.
گریلی می گوید برای "طراحی" نوزاد شما، روش PGD فعلا آنقدرها جذاب نیست. کشت تخم ناراحت کننده و خطرناک است و تخم های زیادی را نمی تواند تولید کند و نیز نرخ موفقیت برای جنین های کاشته شده هنوز چیزی حدود یک سوم است. با پیشرفت هایی که باعث خواهد شد که تخم های انسان بسیار فراوان تر و سهل الوصول تر شوند و نیز با امکان غربالگری ارزانتر و سریعتر ژنوم آنها، آن مسائل تغییر خواهد کرد


تصویر مربوط به فیلم (Never Let Me Go (2010 داستان بچه های که برای تولید عضو و اندام کلون شده اند

پیشرفت روشهای توالی یابی ژن ها، خواندن کدهای ژنتیکی ما و صد البته هر نوزادی را به یک امر عادی و ساده تبدیل می کند. گریلی می گوید که در ده سال آینده این شانس وجود دارد که بسیاری افراد در کشورهای ثروتمند دارای پرونده های الکترونیکی ای باشند که حاوی بخش های زیادی از اطلاعات ژنتیکی آنها باشد. اما در نظر داشته باشید که استفاده از این داده های ژنتیکی برای پیش بینی خصوصیات فردی یک جنین  بسیار پیچیده تر از این چیزی که گفته شد است. به این دلیل که اساس ژنتیکی سلامت انسان باید بدون هر گونه شک و تردیدی مورد قضاوت قرار بگیرد، هنوز پژوهشگران، برای زدودن بعضی ایده های ساده انگارانه در باره ی چگونگی ساخته شدن ما توسط ژنها، کار زیادی انجام نداده اند. صحبت از ژنهای هوش، ژنهای همجنس گرایی و ژنهای موسیقی مفهوم سرراستی به نام "رابطه ی یک به یک بین ژنها و رفتار ما" را در افکار عمومی شکل داده است. که البته در اکثر موارد اینطور نیست.
هزاران بیماری ژنتیکی نادر و وحشتناک وجود دارد که می توان آن ها را به یک جهش ژنی خاص مرتبط دانست. اما اکثر بیماری های شایع یا استعدادهای بیماری در افراد (مثلا دیابت، بیماری های قلبی یا انواع خاصی از سرطان) به چندین یا گاهی ده ها ژن مربوط هستند و نمی توان آنها را با قطعیت پیش بینی کرد. عوامل محیطی مانند رژیم غذایی را هم در نظر باید گرفت.
وقتی به سراغ موارد پیچیده تری مانند شخصیت و هوش می رویم، می فهمیم که دانش ما چقدر اندک است. حتی اگر این موارد واقعا ارثی باشند (گفته می شود 80 درصد هوش که با آی کیو سنجیده می شود، ارثی است) ما در مکورد ژن های دخیل هیچ چیز نمی دانیم و نمی دانیم دنبال چه چیزی می خواهیم بگردیم.
به گفته ی گریلی در بهترین حالت، PGD ممکن است به یک پدر و مادر آینده نگر بتواند بگوید" یک احتمال 60 درصدی برای فرزند شما وجود دارد که در مدرسه موفق باشد یا 13 درصد احتمال دارد که در میان دهک اول رتبه های دانش آموزان باشد". این پیشگویی زیاد به دردبخور به نظر نمی رسد.
در مورد خصوصیات ظاهری مانند رنگ چشم یا مو شاید بتوانیم بهتر عمل کنیم. اما همین موارد هم بسیار پیچیده تر از چیزی است که در اذهان عامه به نظر می رسد. اما به هر حال هر چه تعداد بیشتری از ژنوم مردم را بتوانیم توالی یابی کنیم قدرت پیشگویی ما نیز بهبود می یابد. ایوان برنی مدیرموسسه ی بیوانفورماتیک اروپا می گوید حتی اگر کشورهای دیگر آن گونه که بریتانیا استفاده از PGD را محدود کرده است، آن را محدود و تحت قانون در نیاورند، باز هم فاصله ی زیادی تا تحقق این پیش بینی ها وجود دارد. او می گوید شما تقریبا هر چیزی را که در انسان می توانید اندازه گیری کنید، می توانید از طریق ژنتیکی نیز مورد مطالعه قرار دهید و انالیز آماری تعداد زیادی از افراد، معمولا مولفه های ژنتیکی آن مورد را آشکار می کند. اما این اطلاعات ، به صورت فردی، زیاد مناسب پیشگویی نیست. برنی می گوید من ژنوم خودم را روی کامپیوترم دارم اما او چیز زیادی به من نگفته است. ما داریم از این ایده دور می شویم که زمانی به ما می گفت که DNAی شما سرنوشت شماست.
اگر اساس ژنتیکی ویژگی هایی نظیر هوش و استعداد موسیقی اینقدر مبهم است که نمی توان انتخاب جنین را در عمل انجام داد، پس با پیچیدگی هایی که در دستکاری ژنتیکی سراغ داریم اساسا پرونده ی آن بسته می شود. گریلی می گوید "من فکر نمی کنم به این زودی ها شاهد تولد سوپرمن یا نوعی گونه زایی جدید باشیم زیرا دانش کافی در این مورد در حال حاضر نداریم و نه فقط در آینده ی نزدیک بلکه شاید هیچ وقت به آن دست نیابیم.
اما اگر عبارت "نوزادان طراحی شده" به معنی رهایی از بعضی بیماری های نادر و خاص، دانشی بسیار اندک درباره ی ظاهر افراد، اطلاعات احتمالی و مبهم درباره ی ویژگی های عمومی مانند سلامتی، جذابیت و هوش باشد، آیا باز هم مردم آنقدر به دنبال آن می روند گه چنین صنعتی شکل بگیرد و سرپا بماند؟ گریلی همچنان شک دارد. حتی اگر در ابتدا برای جلوگیری از بیماری های جدی ژنتیکی استفاده شود، ما باید درباره ی گزینه هایی که ممکن است با آن روبرو شویم، حسابی فکر کنیم. او می گوید "تصمیم ها گرفته خواهند شد و اگر مردم آگاه در این تصمیم گیری ها شرکت نکنند، اشخاص نادان  این کار را خواهند کرد".

تصویر سیستم ویرایش ژنی کریسپر

اما آقای گرین فکر می کند که پیشرفتهای تکنیکی می تواند به طور فزاینده ای "طراحی" را فراگیر کند. در 40 تا 50 سال آینده ما شاهد استفاده از ویرایش ژن و تکنولوژی های تولیدمثلی برای بهبود موهای بلوند و چشم های آبی، ارتقای توانایی های قهرمانی، افزایش مهارت های خواندن یا محاسبه و امثال آن خواهیم بود. او در مورد عواقب این کار کمتر خوشبین است و می گوید که شاهد تنش های اجتماعی خواهیم بود چون افراد ثروتمند از این تکنولوژی ها استفاده خواهند کرد تا انها را ثروتمندتر سازد و وضعیت اختلاف نسبی در وضعیت سلامت افراد فقیر را بدتر خواهد کرد. همانطور که گریلی اشاره دارد، یک بهبود واقعی 10 تا 20 درصدی در سلامت از طریق PGD، بعلاوه ی مزیت های نسبی که ثروت به همراه می آورد می تواند به یک شکاف فزاینده بین فقیر و غنی هم درون جامعه و هم بیت ملت ها منجر شود.
دیگران شک دارند که در آینده مطالبه ی زیادی در رابطه با انتخاب جنین ایجاد شود مخصوصا اگر پیش گویی های ژنتیکی در رابطه با ویژگی های مطلوب همینقدر ناقص و سطح پایین باقی بمانند. پروفسور و متخصص اخلاق زیستی، التا کارو از دانشگاه وییسکانسین می گوید "جایی که یک مشکل جدی مانند شرایطی مرگبار یا یک مانعی مانند ناباروری وجود داشته باشد، تعجبی ندارد که مردم به دنبال مزیت های تکنولوژیکی مانند انتخاب جنین بروند. اما شواهدی داریم که مردم وقتی بدون کمک، باردار می شوند، به صورت جمعی به دنبال استفاده از این تکنولوژی ها نیستند.
او می گوید که اکثر زنان اهمیت عاطفی تولید مثل را بر هر تصوری از "بهینه سازی" ترجیح می دهند. توانایی ما برای عشق ورزیدن به دیگری با تمام نقایص و کاستی هایمان هنوز بر تمام مفاهیم "بهبود" ژنتیکی فرزندان برتری دارد. همه ی جوامع با تصمیمات سخت درباره ی چگونگی تنظیم صنعتی که PGD و دامنه ی رو گسترش ان را پیشنهاد می دهد، روبرو خواهند شد. برنی می گوید تکنولوژی به اخلاق پایبند نیست. این جوامع انسانی هستند که باید تصمیم بگیرند چگونه از آن استفاده کنند. و جوامع مختلف، انتخاب های متفاوتی خواهند داشت.
یکی از آسانترین چیزهایی که غربال می شود، جنسیت است. سقط های مربوط به جنسیت در اکثر کشورها رسما ممنوع هستند گرچه هنوز در بعضی کشورها مانند چین و هند که فرهنگ پسردوست قدرتمندی دارند رخ می دهند. اما ممنوعیت انتخاب جنسیت موضوع دیگریست. چگونه می تواند برای آن سیاستگذاری کرد؟ با ایجاد سیستمی شبیه سهمیه بندی؟ و انتخاب بر علیه ناتوانی های ژنتیکی برای آنها که از آن رنج می برند چه کاری می تواند انجام دهد؟ گریلی می گوید چیزهای نگران کننده ی زیادی در این رابطه وجود دارند. مانند اینکه آیا جامعه فکر می کند که این افراد باید به دنیا بیایند یا اینکه چه مقدار مطالعه ی پزشکی حول این بیماری ها صورت گرفته است، چه فهمی از این مسئله نزد پزشکان وجود دارد و چه مقدار پشتیبانی اجتماعی برای این امر وجود دارد. چون انتخاب های فراتر از اهداف جلوگیری از بیماری ژنتیکی، به یک گزینه ی در دسترس تبدیل شده جنبه های حقوقی و اخلاقی آن شبیه میدان مین است.
کارو می گوید مهمترین ملاحظات در این زمینه در نظر من عبارتست از اینکه در مورد نقش های متفاوت اخلاقبات فردی که افراد بر طبق آن تصمیم می گیرند تا از کمک های تکنولوژیکی بهره بگیرند در مقابل نقش دولت که می تواند این تکنولوژی ها را ممنوع کند، تنظیم کند یا تسریع کند، شفاف سازی کنیم. اغلب اوقات ما جوری بحث می کنیم که انگار اخلاق فردی یا دیدگاه های خاص مذهبی برای عملکرد و تصمیم گیری دولت کافی هستند. اما دولت باید نگرانی های جدی تری در رابطه با بهبود سلامت مردم و نیز در عین حال دسترسی مردم به گسترده ترین دامنه از آزادی شخصی و وجدان و حق انتخاب داشته باشد.
گرین می گوید چه خوب و چه بد، انسان از این فرصت که افسار تکامل خود را در دستان خودش بگیرد، چشم نخواهد پوشید. آیا این مسئله زندگی ما را شادتر یا بهتر می کند؟ من مطمئن نیستم.

تصویر یک محقق در حال کار بر روی IVF

 

آینده ی نوزادان طراحی شده
آسانترین و مطمئن راه برای برای طراحی یک نوزاد این نیست که ژنوم آن را به صورت انتخاب تک به تک ژنها و بعد سرهم بندی آنها بسازیم، بلکه این است که تعداد زیادی جنین تولید کنیم و سپس ژنهای آنها را برای یافتن مطلوب ترین مورد بخوانیم.  دو پیشرفت تکنولوژیکی برای این منظور باید اتفاق بیفتد. تولید جنین برای IVF می بایست آسانتر، بیشتر و با کیفیت بهتر باشد. همچنین توالی یابی ژنی باید سریعتر و ارزانتر شود تا ویژگی های جنین آشکار شود. اگر هردو اینها را داشته باشید پس "PGDآسان" را دارید. PGD آسان یعنی راهی ارزان و بدون درد برای تولید شمار زیادی از جنین های انسانی و سپس غربالگری تمام ژنوم آنها برای خصوصیات دلخواه.
گریلی می گوید برای استفاده ی گسترده تر از PGD، شما نیاز دارید که راه بهتری برای بدست آوردن تخمک داشته باشید. هر چه تعداد تخمک بیشتری در اختیار داشته باشید، PGD جالب تری خواهید داشت. یک راه این است که یکبار برای همیشه بخشی از تخمدان زنی را با عمل جراحی بردارید و فریز کنید تا در آینده برای برداشتن تخمک و رسیدن آنها از ان استفاده کنید. روش سختی به نظر می رسد اما بدتر از روشی که همینک برای بدست اوردن تخمک و کاشتن جنین وجود دارد، نیست و دسترسی به هزاران تخم را برای استفاده های آینده تسهیل می کند.
یک روش دراماتیک تر استفاده از سلول های بنیادی برای رسیدن به تعداد زیادی تخمک است. بعضی از سلول های بنیادی در خون بند ناف وجود دارد که در زمان تولد نوزاد می توان آنها را برداشت و فریز کرد و بعدها از آنها برای تولید اندام یا تخمک استفاده کرد. حتی سلول های بالغ که از مرحله ی بنیادی گذر کرده اند و به بافت های خاص تبدیل شده اند را می توان با تیمار مولکولهای زیستی به نام فاکتورهای رشد، به حالتی شبیه سلول بنیادی بازگرداند. در اواخر اکتبر گذشته تیمی از دانشمندان ژاپنی ادعا کردند که از سلول های پوست موش توانسته اند تخمک تولید کنند و با انجام لقاح موشهایی سالم و بارور تولید کرده اند.
بخاطر پیشرفتهای تکنیکی هزینه ی توالی یابی تمام ژنوم انسان بسیار کاهش یافته است. در سال 2009 این رقم نزدیک 50000 دلار بود در حالی که الان نزدیک 1500 دلار است که تعداد زیادی شرکت خصوصی این خدمات را ارائه می دهند. در چند دهه ی آینده این قیمت تنها به چند دلار خواهد رسید. آن زمان می توان به PGD هزاران جنین در آن واحد دست یافت.
علم رسیدن به برای PGD آسان و کارا و ایمن احتمالا به 20 تا 40 سال دیگر زمان نیاز دارد. آن زمان داشتن بچه هایی که از طریق IVF بدست آمده اند و ژنوم های انتخاب شده دارند، امری رایج خواهد بود. پیش بینی می شود که برای بارداری دیگر نیازی به اندام های جنسی نخواهد بود.

Philip Ball
The Guardian News
Sunday 8 January 2017